چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۲ مطلب با موضوع «ترانه» ثبت شده است

۲۰
مرداد

غروبا میرم تو کوچه

روی اون نیمکت خالی

میدونم یاد تو اینجاست

همیشه همین حوالی

توی دستام یه بغل گل 

از همون گلای قرمز

همونا که دوست داشتی

گل بوسه روش می کاشتی

رنگ یا قوت تو چشمات

کهربایی خواستنی بود

مثل فال، تو شعر حافظ

روشنای زندگی بود

حس گرم توی دستات

یخ ها رو مذ اب می کرد

با همون لطافت خاص

غم ها رو سراب میکرد

وقت بارونا قدمهام تا خود عذاب میرن

انگاری رو بال ابران، یا دارن به خواب میرن

تو دیگه بر نمی گردی مثل خون رفته از رگ

انتظار من زیاده ،تو بودی ستاره ای تک

خیلی وقته دیگه نیستی

بی تو من تنهای تنهام

شب و روز فرقی نداره 

با خیالت توی رویام

از خدا فقط یه خواهش توی جون من نشسته

دیدن چهره ی ماهت روی اون نیمکت خسته



۰۵
مرداد

صدای بارون که میاد

دلم تورو داد میزنه

میون این غریبه ها

اسمتو فریاد میزنه

صدای بارون که میاد

یاد زمستونم میاد

گرمای دستای تو که

منو میاورد توی باد

صدای بارون که میاد

دلم فقط تورو میخاد

تویی که عشق من بودی

منو میکشت اون خنده هات

بازم مثل همیشه من پنج مخالف میکشم

زیر صدای ناودونا رنج دقایق میکشم

زمستونا چه عالی بود وقتی کنار تو بودم

تمام کائنات رو به عشق تو می ستودم

الان دیگه تابستونم سرده واسم نمیدونم

منی که شعرامو دیگه واسه کسی نمیخونم

 

خونه ۵-۵-۹۲ ۰۰:۳۰

  • تخلص: بی نام