لعنت
شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۶ ب.ظ
امروز که دوستم پرسید مشکلت حل شد، بی اختیار پرسیدم کدام؟!
گفت همان که گرفته بودی ....
نمیدانم خدا را شکر گویم یا خودم را لعنت...
خدایا شکرت که هنوز مقتدر به نظر می آیم
اما...
لعنت به ...
لعنت به تنهایی
به درک نشدن
به شنیدن و شنیده نشدن
لعنت به زودگذرها
به دوستی های زودگذر
به عشق های زودگذر ...
لعنت به نفهمیدن ها
که صدها بار فهمیدنم مرا سوزاند
لعنت به نقش ها، نقاب ها و دورویی ها ...
لعنت به دورو ای که سجده نکرد
لعنت به سجده ای که دورو کرد ...
لعنت به بی ارزشی هایی که تمام ارزش هایم را بی ارزش کرد
حال من خوب است اما گذشته ام پرافسوس و آینده ام مبهم
راستی دوست من سوالت چه بود؟
8-4-92 20:30 خونه
- ۹۲/۰۴/۰۸
kash hame darkesh konan