اهریمن غم
جمعه, ۲۱ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۵ ب.ظ
اهریمن غم چو بر گل عشق رسید
خاری شد و بر تن نحیفش رویید
گل را دگر از جفای خار راه نبود
تا ژرف کسوف کامل تنهایی
هر انجمنی که گل بر آن حاضر بود
غم نیز کشان کشان بر آن نازل بود
در خلوت یار،دگر شکر خندی نیست
باور به حریم سخن عاشق تر نیست
در باغ اگر شور و نوایی باقیست
از غیرت آن جام شراب و ساقیست
شاید که گل سرخ وفایی دارد
عاشق به ره عشق نگاهی دارد
شوریدگی شبنم شهدادی صبح
اشکیست که بر سوگ عزایی جاریست
ناقوس،که بر منبر رستاخیز طنین انداز است
گویی که هنوز دری به سویت باز است
- ۹۲/۰۴/۲۱