رقص شمع در جوار ایینه
و سوختن من در جوار شمع
مرثیه خوانی ساعت
برای مرگ ثانیه ها
و چشم در چشم ایینه دوختن
گواه انتظاریست
انتظار قاتل لحظه هایی بود
که با تو بودن را
فریاد میکشیدند
مرگ چهره در ایینه
در انتهای شمع پنهان بود
و من دیگر
توان ایستادن برای اینده را نداشتم
