چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
۲۱
مهر

وقتی تو غربت یه دلی میگیره
روزام براش میشه سیاه و تیره
کاشکی میشد فقط تو غربت بشه
دلا فقط واسه وطن بگیره
یه وقتایی تو جمعی و تنهایی
میون زنده ها دلت میمیره
هر کی به جایی دل میبنده میره
شکست که خورد سراغتو میگیره
همه میخوان یه روزی جات باشن تا
غمی نیاد خندشونو بگیره
نمیدونن درون تو خرابه
دلت ز هرچی گریه سیر سیره
نمیدونن خیلی دلت میخاد که
مثل اونا یه روز دلت بگیره
  • تخلص: بی نام
۲۱
مهر

به آسمان رسیده صدای این دل من
کسی ز من نپرسید حدیث مجمل من
کسی درون من را به ظاهرم نفهمید
همیشه تنها منم همینه مشکل من
١٧-٢-٩٢   ٠٠:٠٠  خونه
  • تخلص: بی نام
۲۱
مهر

گاهی جمله ای، حالتی، نگاهی، تو را به خاطرم می آورد...
برای دیدنت آماده میشوم
به آینه که می رسم ناگهان خنده هایم محو میشوند...
خمیدگی در من موج میزند
چشمهایم باد کرده
صورتم خشکیده
گلویم می سوزد
به خودم می آیم
آری
تو رفته بودی
این را تمام من فریاد می زند
به یاد فریادهای سکوتم
به یاد بغض های مانده ام
و آخرین قرار می افتم
قرار بود مشکی بپوشی و من سپید
بدنبال پیرهن سپیدم می گردم
به تن میکنم و عطر مورد علاقه ات را میزنم
شوری عجیب گرفته ام
به سریعترین شکل آماده میشوم
یادم رفت
گفته بودی موهایم را کج بگیرم
شانه ام را میگیرم
و ....
باز هم آینه
تو
رفته
بودی...

  • تخلص: بی نام
۲۱
مهر

آنقدر تنها شده ام که روزی ١٨ ساعت کار هم جای خالیت را پر نمی کند
١٧-٧-٩٢    ٠٠:١١
  • تخلص: بی نام
۲۱
مهر
همش چشای ناز تو شبا میاد به خاطرم
من که اسیر قلبتم، یه عمره که منتظرم
همش توی تنهاییام تورو کنارم میبینم
پلکی نمیزنم جلوت، میخام فقط که ببینم
میخام فقط ببینمت، همینشم زیادیه
توهم با تو بودن، برام یه جرم عادیه
دیدن تصویر چشات، نون منه آبه منه
طنین زنگ خنده هات، ملودی خواب منه
سحر فقط به یاد تو روزمو آغاز میکنم
توی دلم تصویرتو، هزار دفعه ناز میکنم
٢١-٧-٩٢
٢٣:٣٠
  • تخلص: بی نام
۱۵
مهر

چنان برکالبدم اندوه دارم


که گویی باری همچون کوه دارم


هوای ذهن من مسموم افیون


خراباتم، کجا من روح دارم

۱۴
مهر


آنقدر از همه جا خسته ام که شعر از لبانم می چکد....

  • تخلص: بی نام
۱۲
مهر

مایه دلگرمی قلب خزانم می رود

نور شبهای سیه آرام جانم میرود

دلبری کاو برده از چشمان من نور شبان

تک چراغ خانه ام آن مهربانم می رود

آن که می پنداشتم او را همانند خدا

علت آرامش روح و روانم می رود

او که آغوش مرا بی دلبری دانسته بود

سوی من نامد ولی با دیگرانم میرود

گر که با بهتر ز من میرفت، ایرادی نبود

غصه ام اینست که با نامهربانی می رود

من چه گویم از دل رنجیده ام در این زمان

دلبر شیرین لبم جانان جانم می رود

آنچه او می خواست در دستان او افتاده بود

تک دلیل بودنم آن بی کرانم می رود

او برفت و زندگی بی او برایم هیچ نیست

من به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود

1-7-92   خونه  00:00

  • تخلص: بی نام
۱۲
مهر

از بی کسی این دل ز تب و تاب فتاده

آن کس که تپش داد چرا تاب نداده

بیچاره ی دل روز و شبش در طلب یار

خون خورد و برون داد نگفت هیچ ز اسرار

از بی کسی و غصه و اندوه چه ها رفت

کان گونه دلی شاد بدین گونه فنا رفت

آن خوش سخن می طلب مجلس عشاق

خونابه دل خورده و خود را زده شلاق

هر کس که دلی خواست به دریا بسپردش

دریا به درون برد و برون زد به کنارش

ما در طلب یار به آتش برسیدیم

روزی به خود آییم که آخر برسیدیم

3-7-92  خونه  00:00

  • تخلص: بی نام
۰۹
مهر
باد ابر ها را به کوه میکوبد 
بسان فعل نبودنت با من و خاطره 
زمین خشک گذشته را
به سیلاب اینده می سپارند
ابر ها سبک میشوند
و بغض ها
لیک خاطره همچو کوه استوار می ماند
و این دَوران 
با نبودنت
همیشه پا بر جاست
(عکس طبیعت سوادکوه)

  • فرهاد اسدی ملردی