چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

نیمکت خالی

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۴ ب.ظ

غروبا میرم تو کوچه

روی اون نیمکت خالی

میدونم یاد تو اینجاست

همیشه همین حوالی

توی دستام یه بغل گل 

از همون گلای قرمز

همونا که دوست داشتی

گل بوسه روش می کاشتی

رنگ یا قوت تو چشمات

کهربایی خواستنی بود

مثل فال، تو شعر حافظ

روشنای زندگی بود

حس گرم توی دستات

یخ ها رو مذ اب می کرد

با همون لطافت خاص

غم ها رو سراب میکرد

وقت بارونا قدمهام تا خود عذاب میرن

انگاری رو بال ابران، یا دارن به خواب میرن

تو دیگه بر نمی گردی مثل خون رفته از رگ

انتظار من زیاده ،تو بودی ستاره ای تک

خیلی وقته دیگه نیستی

بی تو من تنهای تنهام

شب و روز فرقی نداره 

با خیالت توی رویام

از خدا فقط یه خواهش توی جون من نشسته

دیدن چهره ی ماهت روی اون نیمکت خسته



  • روزبه

نظرات  (۴)

  • تخلص: بی نام
  • عالیییی
    بالاخره تونستم وزنا رو بفهمم
    فقط دو تا ایراد کوچیک
    رنگ یا قوت تو چشمات--> توی چشمات بهتره
    حس گرم توی دستات--> حس گرمی ...
    په یه شیرینی باید بدی،موافقم با نظرت ولی اینا فلبداهه هستن و روشون فکر نمیشه با توی چشمات موافقم ولی دومی خواستم به زمان گذشته باشه
    من آن گلبرک مغرورم
    که میمیرم ز بی آبی
    ولی با خفت و خواری
    پی شبنم نمی گردم
    مترسک گریه نکن !
    تو هم مثل من چوب سادگیت را خوردی !
    به دار آویخته شدی به خاطر شکم پرستی ملخ ها !
    بد دردیست چوب کار کسی را خوردن !
    مترسک به چوبی تکیه کردی که چوبه ی دارت شد !
    سادگی کردی !

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی