چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

۱۹
اسفند

پشت سیستمم نشستم

چشمام منتظر رنگ قرمز گوشه بالایی سمت چپ صفحه است
حتی صدایی هم از گوشه پایینی سمت راست صفحه هم دیگه نمیاد
بازم میرم تو پیجها میگردم
بعضی از عکسها ناخودآگاه نظرمو جلب میکنه
چه خنده ی زیبایی داره این عکسه
این یکی چقدر انرژی مثبت توشه
محو تماشای اونا میشم
کم کم داره احساس خفگی بهم دست میده
بازم این بغض لعنتی اومد
صدام میگیره و اشک تو چشام جمع میشه
باید حواسم باشه که اطرافیانم نفهمن
الان اگه یکی صدام کنه پرخاش میکنم

اصلا حس الانم شبیه حال و هوای این عکسا نیست
کاش...
کاشکی ...

کاش من هم همچو یاران، عشق یاری داشتم
خاطری می خواستم یا خواستاری داشتم

تا کشد زیبا رخی بر چهره ام دستی ز مهر
کاش چون آیینه، بر صورت غباری داشتم
...
ای که گفتی انتظار از مرگ جانفرساتر است!
کاش جان می دادم اما انتظاری داشتم

شاخه ی عمرم نشد پر گل که چیند دوستی
لاجرم از بهر دشمن کاش خاری داشتم

خسته و آزرده ام، از خود گریزم نیست، کاش
حالت از خود گریزِ چشمه ساری داشتم

نغمه ی سر داده در کوهم، به خود برگشته ام
که به سوی غیر خود راه فراری داشتم

محنت و رنج خزان این گونه جانفرسا نبود
گر نشاطی در دل از عیش بهاری داشتم

تکیه کردم بر محبت، همچو نیلوفر بر آب
اعتبار از پایه ی بی اعتباری داشتم

پای بند کس نبودم، پای بندم کس نبود
چون نسیم از گلشن گیتی گذاری داشتم

آه «سیمین» حاصلم زین سوختن افسرده است
همچو اخگر دولت ناپایداری داشتم

  • تخلص: بی نام