چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۷۵ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

۱۱
فروردين

او نباشد خانه با زندان چه فرقی می کند
او نباشد برف یا باران چه فرقی می کند
او نباشد در کنارت، کافه ها حتی که هیچ
چای تلخ و قهوه با قلیان چه فرقی می کند
او نباشد زنده بودن با دلیل هم خوب نیست
راحتی یا رنج بی پایان چه فرقی میکند
او نباشد سرعت نبض و نفس ها هم که هیچ
تندرستی، درد بی درمان چه فرقی می کند
او نباشد نغمه بلبل، صدای سازها
پاپ و رپ یا چهچه مستان چه فرقی می کند
او نباشد عطر گل ها، بوی عود
اوکالیپتوس، مشک ایران هم چه فرقی می کند
او نباشد سبز هم خوش رنگ نیست
کور باشی یا که بینا، چه فرقی می کند
او نباشد کل این حس های دنیا هم که هیچ
دوزخ و فردوس یا ایران چه فرقی می کند
او نباشد تیک تاک یا ساعت شماطه دار
چه زمانی یا دیجیتال هم چه فرقی می کند
او نباشد در خیال هر کسی چیزی جداست
عشق شاعر، عشق یزدان هم چه فرقی می کند
١١-٠١-٩٦ ٠١:٠٠
#سید_مجتبی_قاسمی

  • تخلص: بی نام
۲۵
آذر

فال حافظ گفته بود مهرش ز دل ها می رود
ماه آبان رفت و قلبم خون دلها می خورد
بر غریبی رضایت می دهم الله قسم
ماه آذر نام او با من به یک جایی خورَد
٣-٩-٩٥ ٠٠:٠٠
#سید_مجتبی_قاسمی

  • تخلص: بی نام
۲۵
آذر

خواستم سامان بگیرم، ای دریغا که نشد
خواستم آرام بگیرم، ای دریغا که نشد
خواستم با تو، کنارت نازنین دلدار من
مرهم این درد بی درمان بگیرم، ای دریغا که نشد
با خودم عهدی نوشتم گر جوابت بله بود
می شوم تنها غلامت، ای دریغا که نشد
گفته بودم گر بیایی خاک دامانت شود
سرمه چشمم همیشه تا بمیرم، ای دریغا که نشد
رفتی و پشتت به من کردی ندیده بی وفا
کاش راه میدادی تو اما، ای دریغا که نشد
ترسم از روزی که آیی گویمت حالا چرا
آن همه نذر و نیازم...، ای دریغا که نشد
١٤-٩-٩٥ ٢٢:٣٠
#سید_مجتبی_قاسمی

  • تخلص: بی نام
۱۴
مهر

چرخ زدم، تاب زدم، طره بر آفتاب زدم
در دل خود من نگران، هی تپش و تاپ زدم
روح تویی، نور تویی، کعبه منظور تویی
ای ز تو من دور چرا، بر نگهت ساز زدم
١١-٧-٩٥ ٠٠:١٥
#سید_مجتبی_قاسمی

  • تخلص: بی نام
۲۱
خرداد


چشمان مهربانت من را به فکر برده
گویی غم و. حسادت تا انتها مرده
در حیرت زمینم بی تو چگونه تنها
در حسرت و غریبی شب را سحر نموده
۲۱-۳-۹۵ ۲:۰۰
#سید_مجتبی_قاسمی

  • تخلص: بی نام
۰۲
مهر

بارها بر درگهت قربانیانی داشتیم
غافل از کردار خود، خود را جدا پنداشتیم
با صدای گوسفندان فصل قربانی حج
در خیال خود بهشت آسمان را داشتیم
غافل از همسایه و دستان خالی پدر
با ترحم سمت او یک استخوانی داشتیم
حج به هفت چرخش به دور سنگ نیست
آنچه در عالم نهی، آخر همان را کاشتی
فصل قربانی شد و دلها هنوزم تیره است
کاش جای گوسفندان، تیرگی میذاشتیم

Www.chelchela.blog.ir
2-7-94

  • تخلص: بی نام
۲۳
مرداد

وقتی که حق نقش تو را شخصا رقم زد
بی شک سکوت آسمان ها را به هم زد
آنجا که حرف از سجده بر چشمان تو بود
آتش به خاک افتاده و با سر قدم زد
وقتی تمام کائنات انگشت دهان شد
نجوای احسن خالقین جو را به هم زد
ای روح زیبای خدا ای مظهر عشق
چشم تو نظم این جهان را هم به هم زد
۲۳-۵-۹۴

  • تخلص: بی نام
۰۵
تیر

آرام بگیر دلم، اوضاع همیشگیست
این سرنوشت توست، حکمت شکستنیست
هر شب شکستن و هر شب گرفتنت
خود شاهد است که کس در فکر تو که نیست
ای دل چه میکشی از این همه سخن
در فکر شادیت،  جنبنده ای که نیست
دنیا ببین ولی، بر خویشتن مزن
دنیا پر از دل و دل با دلی که نیست
آرام بگیر دلا، بر هیچکس مبند
خود را، چرا که دل بر دلبری که نیست
باید دل از دل و دلبر رها کنی
بینی هر آنچه هست، بینی هر آنچه نیست
....
5-4-94.  00:30
Www.chelchela.blog.ir

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

میگن دنیا دو روزه، با یه لحن نمونه
ولی یه لحظه بی تو، مثل یه عمر میمونه
میگن دنیا بزرگه با اون همه غریبه
چرا به تو رسیدم، برام همین عجیبه
منی که توی دنیا، تک و تنها میرفتم
حالا یه لحظه بی تو، نمیتونم میفتم
همین عالم عشقه که قلبمو سوزونده
میون این غریبا، منو به تو رسونده
تو این عالم مستی همش دل نگرونه
یکی دیگه بجز تو، بیاد با من بمونه
یکی بیاد که شاید به اوجم برسونه
ولی حیف که مثل تو، نمیشه نمیتونه
شب و روزم تو هستی، بهم بگو که هستی
میخوام باهم بمونیم، تو بیداری و مستی
فقط بگو که هستی تا همیشه فدات شم
منو بکش تو آغوش، تا مجذوب نگات شم

26-3-94   00:00

  • تخلص: بی نام
۰۵
خرداد

قلب من تنها بمان دنیا همیشه شاد نیست
خنده و خوشحالی حتی هر زمان آزاد نیست
قلب من تنها بمان بر هیچکس تکیه مکن
جز خدا تکیه مکن گرچه کسی بدذات نیست
قلب من شاید شکستن های تو عادت شده
شهر عقل من ولی هر چیز باداباد نیست
قلب من دیگر نمانده جای سالم بر تنت
این عروس خوش نما درعقدجزداماد نیست

۵-۳-۹۴.  ۰۰:۰۰

  • تخلص: بی نام