چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

شعر- نثر- ترانه
چلچلا- دل نبشته هایی از جنس شعر، نثر و ترانه

این سایت حاوی دل نبشته های دوستان ما از سراسر دنیاست.
نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما همواره می تواند راهگشا باشد.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
۲۹
خرداد

 من و تنهایی و شبهای گریه

سکوت و بغض خلوتگاه کهنه

من و فکر و خیالات نهفته

تمام عاشقی های نگفته

من و آن روزهای بی تو بودن

غبار بی کسی از دل زدودن

من و حجم عظیم بی کسی ها

 شکفتن با همه دلواپسی ها

من و تنهایی و احساس ها سرد

به صورت خنده و در دل پر درد

من و استادگی با قلب شهره

شکستن در دل و ماندن به چهره



  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

 باز این دل با صدای گریه ام همساز شد*

باز تنها گشتم و زخم دل من باز شد*

باز یاد آن همه تنهاییم افتادم و*

باز با چشمان تر،آن خاطرات آغاز شد*

باز یاد آن همه عاشق شدن های محال*

باز عاشق گشتم و عشقم برایم راز شد*

باز آمد به سراغم آن همه احساس ناب*

بازجایت خالی و چشمان خیسم باز شد*


27 3 91 23:00 خونه

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

 آفتاب بر لب بام آمد و روزم شده خون

این فراق و انتظارت شده همرنگ جنون

جمعه تا جمعه شده رنج و غم و اندوه و آه

جانمان روی لبان فریاد می دارد بیا

هستیم نیست شد و بودن من محو نبود

آفتاب پشت ابر دنیا شده تیر و کبود

تیره تر گشتیم و رفتند جمعه هایت رج به رج

باز هم در قلب من عجل ولیک الفرج


آسایشگاه ۵.۳.۸۸ ۸:۳۰

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد


خدای گریه های شب

یقین لحظه های تب

دلم ز جای کنده شد

ز بس تورا شده طلب


عزیز در رگ همه

خدای ترس و واهمه

تو حس مادرانه ای

از ابتدا به خاتمه


تو را بغل بغل به عشق

تو را نظر نظر به چشم

به لحظه می ستایمت

خدای دوزخ و بهشت


خدای صاحب جلال

قسم به روز انتظار

مرا بسمت خود بکش

ازین زمانه زوال


26.6.91 خونه

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

تو همون همیشه سبزی که منو دادی به بازی

من همون کویر زردم که پی عشقم میگردم

تو همون درخت پر برگ تو سپیدی زمستون

من همون خار شکسته توی گرمای بیابون

تو یه شعر عاشقونه حک شده رو قلب خستم

من مثال برگ پاییز زیر پای تو شکستم

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

این سکوت آسمان ویرانگر است*

زندگی اینک به سبکی دیگر است*

روزگاری زندگی بر عشق بود*

هم خدا هم مردم آن را می ستود*

رنگ و بویی بر تن و اشکم نبود*

معرفت، عشق و صفا پر رنگ بود*

عشق ها آن لذت جاوید بود*

در دل آن مردمان خورشید بود*

ای فسوس از بازی این روزگار*

کاملا وارونه گشته کردگار*

عشق ها اندر تن و بالین شد*

هر شبی با دیگری رنگین شد*

رسم شیدایی ما شد مسخره*

ای خدا کار مرا کن یکسره*

کاش میشد راهی بر قلب داشت*

عشق را آنطور که باید می نگاشت*

 

می نوشت بر پیکر سخت زمان*

آه ای تنهاییم با من بمان*


7.12.90 00:30 خون

  • تخلص: بی نام
۲۹
خرداد

 دائما گشتی و گشتی روزگار***

قلب من با هیچکس نامد کنار***

این چه رسم دلنوازی بود هان***

مشک آب از دیدگانم شد روان***

من به عشق عشق خود تنها شدم***

چون نیابیدم کنون رسوا شدم***

آخر ای عشق چه بی پایان شدی***

نوبه ی ما رستم دستان شدی***

ما به رسم عاشقی چون رستمیم***

یاعلی گوییم و دیوش بشکنیم***

بشکن ای تنهایی و غمهای من***

بشکن ای دیو پلید ای اهرمن***


14؛1؛90 1:30 خونه

  • تخلص: بی نام