چقدر بودنت را کم دارم
چقدر بودنت را کم دارم....
تو را بجای تمامی نامردمی ها میخواهم
تو آن احساس غریبی که آرامم می کند
تو همان امیدی که بخاطرت تحمل ها کرده ام
تو را آنگونه که قلبم می تپد دوست دارم
ای درد دوست داشتنی من
کجایی تا سر به درگاهت نهم
اشارتی بنما
من همه خواهم آمد
بخاطر گریه های نیمه شب
بخاطر بالشت های خیس
تو را به همه تنهاییم سوگند می دهم
بیا
بیا و مرا در آغوشت بگیر تا هق هقم آرام گیرد
بیا تا حسرت تمامی آغوش هایی که حس نکرده ام را برایت بازگو کنم
بیا ای عشق من
بیا تا همه ساعات از آن ما گردند
بیا و این حال عجیب عصر جمعه را از روزهایم برکن
شب ها با یاد تو دورانی داشتم
یادت هست؟
یادت هست آن شب های سرد زمستان که زیر پتو صدایت می کردم؟
یادت هست زیر دوش برایت گریه می کردم؟
تو امید همه فرداهای منی
بیا
بیا تا دنیا آرام گیرد
بیا تا همه ببینند گوهرم را
بیا تا از زیر بار پچ پچ ها و تیر نگاه ها نجات یابم
بیا تا دیگر دیوانه خوانده نشوم
تا دیگر نگویند لیاقت ندارم
تو تنها امیدمی در همه این ناملایمتها
امید من مرا بخوان
مرا بخوان و با خود از این شهر دروغ زده ببر
مرا ببر به جایی که نه دروغی باشد و نه خیانتی
25.10.91 00:00 خونه
- ۹۲/۰۳/۲۹